گذشتم راحت از گذشتت، این روزها نوشت

ساخت وبلاگ

گذشتم راحت از گذشتت

منم میگم راحت از من گذشت رفت

کسی رو که من اینهمه می‌خواستم

دادم از دست

______

میدونستم پشیمون میشه

اما حیف که دیگه برای پشیمونی خیلی دیره

من مغرورم و غرورم برام مهم تر از همه چیزه

حتی حاضرم پا رو قلبم بذارم ولی نذارم خط و خشی رو غرورم بیفته

مهم نیست دیگه

___

سه شنبه غروب راهی خونه شدیم و ۲_۳ بامداد چهارشنبه رسیدیم و خب جمعه دوباره برمیگردیم

روزی که گذشت رو دوست داشتم

وقتی رسیدیم خونه رفتم دوش گرفتم و مثل روال هر دفعه رفتم سراغ یخچال و خوراکی ها

یکم بعدش رفتم خوابیدم و خب دلم برا خوابیدن تو اتاق گرم و نرم خودم و ریلکس کردن تنگ شده بود

نزدیک ظهر ریحون اومد تو اتاقم بیدار شدم و گفت خوبی ؟

بعد پاشدم لپمو بوسید منم لپشو بوسیدم

۱۸ ام سالگرد ازدواج شون بود و برام کیک آورد

۵ سال گذشت ، ۵ سال پیش اینجا نوشتم ریحون ازدواج کرده:)

عمر ماست که میگذره ها

بعدش ناهار خوردیم کلی با ریحون حرف زدیم و بعدش با ریحون شوماخر رفتیم خرید

خیلی حال میده وقتی با ریحون میریم بیرون اون رانندگی می‌کنه من وصل میشم و آهنگ میذارم و همخوانی میکنم

مانتو اداری خریدم برای کارورزی خیلییی بهم میاد

سه شنبه هفته آینده اولین جلسه کارورزیمه و با زهرا یه مدرسه افتادیم

اونم یه مدرسه پر چالش

فکر کن بعنوان کارورز برم متوسطه دوم که قد بچه هاشون از منم بلند تره من بینشون گم میشم :d

کره بادوم زمینی شکلاتی خریدم برا خوابگاه و بچه ها و عطر باکارات رژ خریدم از یه کالکشن متفاوت و خیلی بوشو دوست دارم

برای سرخس اتفاقای خوبی داره میفته

کلی کار نکرده دارم باید برنامه بریزم براشون

حالم خوبه الان:)

امروز گذشت - مدرسه - رفقا - مسخره بازی...
ما را در سایت امروز گذشت - مدرسه - رفقا - مسخره بازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nsrr بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 16:08