آبان ۴۰۲

ساخت وبلاگ

سلام :)

دیشب حدودا ۱۲/۵ بامداد رسیدم خونه

از ۷ ام مهر که رفتم خوابگاه فقط سه روز ۱۹_۲۰ مهر اومدم خونه یعنی تو ۳۲ روز گذشته ۲۹ روزش رو خوابگاه بودم

اینسری قراره ده روز بمونیم خونه

البته که خوابگاه به من سخت نمی‌گذره و کاملا اوکیم باهاش و اذیت نمیشم بابت زیاد موندن

دیروز غروب هم ریحون و شوهرش (خواهر و شوهرخواهر) اومدن دنبالم و یکی از دوستامم باهامون اومد و برگشتیم

حالم خوب نیست از وقتی اومدم خونه و نمی‌دونم چرا

یه انرژی منفی ای دورمه و دلشوره دارم انگار

دیشب وقتی رسیدم یه دوش گرفتم و بعدش حدودای ۲ خوابیدم تا ۳ ظهر

۱۳ ساعت :D خیلی وقت بود اینطوری طولانی نخوابیده بودم

چون دو روز گذشته ش خواب درستی نداشتم

در مورد دانشگاه هم بخوام بگم این ترم ک ترم پنجه نسبت به ترمای قبلی سنگین تره انگار

کارورزی هم که میریم

چون ازینور دیر شروع کردیم و تهشم تا اواسط دی میتونیم بریم و با احتساب هفته هایی ک خونه می‌مونیم مثل هفته آینده ، مجبوریم شنبه و سشنبه هفته هایی ک هستیم خوابگاه بریم مدرسه

مثلا این هفته شنبه هم رفتیم سه شنبه هم رفتیم

خوبه مدرسه ، سخت نمی‌گذره

بچه هام یسری هاشون باهمون اوکی شدن و میان جلو سئوال میپرسن و چندبارم کوتاه رفتیم تو چندتا کلاس

جمعه هم عقد سرخس هست و بالاخره دخترخاله ماهم مزدوج شد

نمی‌دونم چی بپوشم

در مورد اون هم بخوام بگم یکم حس میکنم همه چی نسبت به قبل فرق کرده

نمی‌دونم ، شاید من بدبینم

فعلا سپردم دست زمان منتظرم ببینم چی میشه

+ از دقیقا ۱ آبان تا همین یکی دو روز پیش آنفولانزا داشتم

یبار دکتر رفتم و یبارم الکی نقش مریض رو داشتم ک ۴ تایی فاطمه رو ببریم دکتر ‌۱۰ شب و ۱۱/۵ شب بعد درمانگاه تو خیابونای رشت پررو پررو قدم می‌زدیم تا نزدیکای خوابگاه امروز گذشت - مدرسه - رفقا - مسخره بازی...

ما را در سایت امروز گذشت - مدرسه - رفقا - مسخره بازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nsrr بازدید : 40 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 14:25