شهریور ۴۰۲

ساخت وبلاگ

سلامی دیگر

مثل هر دفعه یکهو دلم خواست بنویسم :)

از کجا بگم ؟

غصه عالم میشینه رو دلم وقتی میبینم الکی الکی تابستون تموم شد

کلی برنامه داشتم که متاسفانه اجرایی نشد

کمال گرایی مخرب!!

می‌خوام حداقل این روزهای آخرش رو خوب تموم کنم

از دیشب اومدم خونه دایی و با سارا قراره چندروزی رو تنهایی زندگی کنیم

داره آماده میشه برای مصاحبه ش

الآنم تو اتاق خوابه و منم هات چاکلت میخورم و آهنگ گوش میدم و وسطاش یکم دوره میبینم

زندگی مجردی واقعا لذت بخشه ، البته من تجربه ش رو بیش از یکساله دارم‌از بابت خوابگاه

دیگه چی بگم ؟

آها

یه دوره ای ثبت نام کردم که خیلی براش خوشحالم

خیلی خیلی زیاد و دوشنبه هم جلسه معارفه ست

فعلا چیزی ازش نمیگم چون که جلو جلو ذوق کنی کنسله :دی

حدود ده روز دیگه باید برم خوابگاه (۷ام قراره بریم)

و هنوز بیشتر خرید هامو انجام ندادم من جمله لباس برای کارورزی

بله از این ترم (ترم۵) کارورزی داریم

این روزهای آخر رو باید حسابی کار کنم و آماده باشم برای دوره جدید زندگیم

تابستون خوبی نبود :) داشتم تمرکزم رو میذاشتم رو یه مسئله ای که موفقیت آمیز نبود و متضرر شدم

ولی خب من هم تلاش بیشتری میکنم براش و ان شالله خدا کمکم میکنه تو این مسیر

در مورد اون هم اگه بخوام بگم باید بگم که حدود ده روز پیش پیامی ازش داشتم و خب خشم فروخورده دوماهه م رو سرش خالی کردم و نذاشتم حرفی توی دلم بمونه

این ماه خیلی برای پوستم هزینه کردم

۳ جلسه فیشیال درمانی و کلیی دارو و محصول

فقط امیدوارم هرچه زودتر نتیجه بگیرم

دیگه چی بگم ...

نمی‌دونم ، هوا خیلی سرده و نوک دست و پاهام یخ زده

من برم ادامه دوره م رو ببینم

امروز گذشت - مدرسه - رفقا - مسخره بازی...
ما را در سایت امروز گذشت - مدرسه - رفقا - مسخره بازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nsrr بازدید : 56 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 13:16